آزادي چيزي است شبيه سلامتي؛ تا زماني كه اين دو را از دست ندهيم، قدرشان را نمي دانيم.((ولتر))
هميشه افراد پيشگام، آفريننده و كاوشگر، افرادي يكه و تنها هستند كه به تنهايي با تضادهاي دروني، ترسها و سپرهاي دفاعي خود در برابر خودخواهي و غرور و حتي در برابر پارانويا [ =جنون بدبيني ] مبارزه ميكنند.((آبراهام مازلو))
بهترين آثار نويسندگان بزرگ، درست هنگامي خلق مي شوند كه بي هيچ چشم داشتي و يا در ازاي اندك مبلغي به نوشتن مي پردازند.((آرتور شوپنهاور))
فرمان نادرست رئیسجمهور (داستان واقعی)
دیل کارنگی
روزی «ادوارد استانتون» ، لینکلن را دیوانه و احمق خواند. استانتون در حقیقت از این مسئله عصبانی و غضبآلود بود که رئیسجمهور در کارهای مربوط به او دخالت کرده و برای جلب نظر یک سیاستمدار خودخواه و متکبر، دستور انتقال چند هنگ سرباز را صادر کرده است.
استانتون نه تنها دستور لینکلن را عملی نکرد، بلکه قسم خورد که او حتماً دیوانه و احمق است. زیرا اگر دیوانه نبود، چنین دستوری صادر نمیکرد... وقتی که خبر به گوش رئیسجمهور رسید، با متانت گفت: «اگر استانتون مرا دیوانه و احمق خطاب کرده، حتماً درست گفته و من باید احمق باشم، زیرا حرفهای او تقریباً در همهی موارد درست بوده است. باید همین حالا به نزد او بروم تا ببینم ماجرا چه بوده است؟
سپس، لینکلن به ملاقات استانتون رفت. وزیر جنگ با دلیل و مدرک برایش توضیح داد که تصمیم او نادرست و اشتباه بوده و دستور غلطی صادر کرده است. لینکلن هم متقاعد شد و حکم خود را پس گرفت. لینکلن از انتقاداتی که بیغرض و فقط در جهت مساعدت و همکاری و با نیتی خالصانه اظهار میشد، استقبال کرده و آن را میپذیرفت.
-------------------------------------------
برگرفته از كتاب:
كارنگي، ديل؛ آيين زندگي؛ برگردان هانيه حق نبي مطلق؛ چاپ سوم؛ تهران: سلسله مهر 1387.
ثبت دامنه
|